آرامگاه ارسلان جاذب
آرامگاه ارسلان جاذب از جاذبههاي تاريخي شهر مشهد است. اين بنا آرامگاه ارسلان جاذب از سرداران سلطان مسعودغزنوي است كه از شيفتگان فردوسي بودهاست و بر گور وي آرامگاهي ساختهاست، بناي آرامگاه ارسلان جاذب در جنوب مشهد و در نزديك راه تربت جام و نيشابور واقع شده و به اياز معروف است.آجر كاري زيبا، چهارديواريها و كتيبه و تزئينات داخلي گنبد از نفوذ هنري بودايي نشان دارد كه همراه با فرهنگ بومي آسياي مركزي به خراسان كشانده شدهاست.
تصويري از آرامگاه ارسلان جاذب
آرمگاه سردار غزنوي در ۴۰ كيلومتري جنوب شرقي مشهد در روستاي سنگ بست در مسير مشهد به فريمان قرار دارد. اين بنا و ميل كنار آن از قديمي ترين بناهاي تاريخي خراسان است كه نمونه جالبي از آجركاري در معماري اسلامي محسوب ميشود. در نزديك اين بنا رباط تاريخي اميرعلي شيرنوايي قرار دارد.
معماري مقبره ارسلان جاذب
مقبره ارسلان جاذب آجري و داراي نقشهايي با آجر و رنگ روشن و كتيبهاي بر گرداگرد سقف داخلي گنبد ميباشد. بالاي ديوار آن نيز كتيبهاي با خط كوفي و با آجر اجرا شده و داراي تزئيناتي ميباشد.تصويري از معماري داخل آرامگاه ارسلان جاذب
بنا داراي گنبدي كوتاه بر روي ساقهاي هشت وجهي است.اين ساقه بر مكعبي با ارتفاع ۱۰ متر استوار شده است نماي بيروني به سادگي تمام اجرا شده و مناره آن نيز با اارتفاع ۴۰ متر و قطر حدود ۵٫۵ متر در پايه و ۲٫۵ متر در بالا و صد پله به استواري پابرجاست.اين بناي مربع بر پايه ديوارهاي ضخيم ۵/۲ متري، استوار شده است و از هر سو يك در دارد، چهار ديواري به هشت ضلعي و سپس شانزده ضلعي و بالاخره به دايره ختم ميشود.
براي يك مقبره وجود چهار در هيچ موردي ندارد، بنابراين چهار طاقي سنگ بست يك مقبره اسلامي نيست و تزئينات موجود در ديوارهها ونيز چهار روزنه در گوشههاي زير سقف كه به ترتيب روبروي هم قرار دارند ثابت ميكند كه اين يك آتشكده بوده است، اما مطلب مهم اينست كه شباهت هاي ميان اين بنا و يك نقاشي ديواري، يافته شده در آسياي مركزي راه گشاي توجه به نفوذ آئين بودائي و هنر همراه با آن در خطه خراسان است، كه در قرنهاي آخر سلطنت ساسانيان و قرنهاي نخست عصر اسلامي ايران شرقي اتفاق افتاده است.تصويري زيبا از آرامگاه ارسلان جاذب
نقاشي مورد بحث توسط يك گروه باستانشناس فرانسوي در باميان يافته شد و به سنگ بست آنقدرها دور نيست. در اين تصوير بنائي را با يك گنبد پخ و كوتاه مشاهده ميكنيم كه در وسط آن مجسمه بودا ديده ميشود، نتيجهاي كه ازين مطلب گرفته ميشود اينست كه گنبد به اين شكل از ايران به آسياي مركزي رفته است (بناي آتشكده) و دوباره از آسياي مركزي به افغانستان آمده و شايد از افغانستان هيمن بنا به شكل يك معبد بودائي به ايران، خطههاي شرقي خراسان، بازگشته است و گنبدهاي بسته و بسيار كوتاه بودائي تحت تأثير معماري ايراني، آتشكده، به گنبدهاي باز و بادگير تبديل گرديده است.
با اين بناهاي آتشكدهاي ساده نيز برخي از تزئينات داخلي و تصاوير سنتي ايراني نيز به آسياي مركزي رفته است كه از آن جمله ميتوان به تصوير خداي ماه كه هم در آثار هنري باميان ديده ميشود و هم در تركستان چين اشاره كرد. بودائيها آتشكدههاي زرتشتي ايران شرقي را بدون دستكاري و تغيير شكل مبدل به مراكز خيريه مذهبي كردند و اين توجه بودائيان به اين آتشكدهها سبب شد كه مسلمانان نيز به آتشكدهها بي حرمتي نكنند و صدها آتشكده را با صلح و صفا به مسجد مبدل سازند.
تصويري از گنبد آرامگاه ارسلان جاذب
آرامگاه ارسلان جاذب پس از مقبره امير اسماعيل ساماني، كه در ۲۹۵ هجري وفات يافت، قديمي ترين بناي ايراني اسلامي در خراسان است كه البته يك بناي – ساساني بودائي – اسلامي به حساب ميآيد.
اكنون به طور اختصاصي بستگيهاي موجود ميان هنر ايراني – اسلامي و هنر مانوي را بررسي ميكنيم. نقاشي مانوي در حقيقت تجلي روح مانويت بود، پديدهاي جهانگير كه در وطن دچار زجر و شكنجه و اختناق گرديد، بودائيان پس از اين سركوبي بي امان نقاشي را به عنوان يك وسيله نجات و تا حدودي اسباب كار تبليغ براي خود ساختند وهمين تدبير سبب شد كه حيات اين پديده معنوي ادامه يابد.تصويري از آرامگاه ارسلان جاذب
زندگي دوباره هنر ايراني مرهون همين سياست معنوي مانويان است و در حقيقت بودائيان با اين روش، توانستند كه هنر ايراني را از زوال برهانند وبه راه اعتلا سوق بدهند. متأسفانه آثار مانويان خيلي كم به دست ما رسيده است و همين كم بودن شواهد اهميت كار را چند برابر ساخته است.
اين آثار بر جاي مانده عبارتند از: خرابههاي چند عمارت با نقاشيهاي ديواري و مقداري نقاشي مينياتوري پراكنده كه بي شباهت به آثار برجاي مانده از يك كشتي طوفان زده غرق شده نيست.تاريخ ساخته شدن همه اين آثار در محدوده ميان سالهاي ۱۳۰ تا ۲۳۰ هجري (برابر با ۷۵۰ تا ۸۵۰ ميلادي) قرار دارد و همه در سرزمين طورفان يافت شدهاند، بخصوص نواحي: خوچو، يار ختو و سومعه تويوق،خرابههاي مورتوق و چند دير خرابه در حوزه رود سانجيم.تصويري از گردشگران در آرامگاه ارسلان جاذب
خوچوبا نام اينديكت شهري پايتخت اويغورهاي بود، با قلعه و ارك معتبر، مردمان اين شهر از سال ۱۴۵ (۷۶۲ ميلادي) در عصر بويغو خان و خراب شدن شهر توسط قرقيز در اواسط قرن نهم ميلادي به آئين ماني پيوستند.
منابع
- پوپ بررسي هنر ايران ص ۹۲۳، مقاله ارنست ديز Ernest Diez
- اقتباس از مقاله بستگيهاي هنر مانوي با هنر ايراني:
- he Relations of Manichaean art to Iranian art.
- ie buddhistische spatantike Mittelasien, II, Die Mani chaeisch en Miniaturen, Berlin 1923
- تاب پوپ ص ۱۸۲۰ كه خود از كتابهاي ديگر اقتباس كرده است، نگاه كنيد به يادداشت شماره ۲ در زير همين صفحه.
اميدواريم كه اين مطلب در سفرر به شهر مشهد براي شما مفيد واقع شود.
خواهشمنديم در صورتيكه قصد سفر به شهر مشهد را داريد،براي رزرو تور مشهد با ما در تماس باشيد.